بشر به دنبال آن است تا آن چه را که در دلش میجوشد گاه با شعر، گاه با نقاشی و گاه با ساز با زبانی لطیف بیان کند.
دف بالاتر از یک ساز است و انسان را در راه رسیدن به کمال یاری میکند.
دف متشکل از یک چوب مدور به نام کلاف یا کمانه به قطر ۷۰ تا ۹۰ و عرض ۵ تا 7سانتیمتر، پوست که در دو نوع طبیعی و مصنوعی،گل میخ و حلقه می باشد.
بهترین نوع پوست، از پوست حیوانات است که در بهار گرفته می شود.
گل میخ کمانه پوست را به وسیله میخهای سر تخت (شبیه به پونز) مهار میکند و حلقه که در جدار داخل کمانه قرار دارد و آن را با نام دیگر جلاجل نیز می شناسند
دف در جایی که کلام باز می ماند وارد صحنه می شود و زبان می گشاید، چنان که شاعر می فرماید:
طعنه بر ما مزن ای شیخ که خود معترفیم دف زنان بر سر بازار به رسوایی خویش
موقع نواختن دف تمام فکر و ذکرتان باید به دف معطوف باشد در غیر این صورت هیچ گاه نمی توان صدای دلخواه را از این ساز شنید.
از بهترین دف نوازان خراسانی می توان به استاد حسین ببی و استاد رمضانعلی مظفری اشاره کرد که روح شنوندگان را به پرواز در آسمان عرفان در می آورند.
ای مطربان،ای مطربان بر دف زنید احوال من
من بیدلم، من بیدلم، من از کجا، عشق از کجا
عشق آمدست از آسمان، تا خود بسوزد بی گمان
عشق است بلای ناگهان، من از کجا، عشق از کجا
“مولانا”