
گاهی از خودم پرسیده بودم چطور است که ما مردم ایران همه چیز را به سیاست ربط می دهیم.
و زندگی همه به سیاست گره خورده است و همه ما برای خود سیاست مدار هستیم.
و برای همه موضوعات، تحلیلی سیاسی توی جیب هایمان داریم.
این سوال مدتها در ذهن من جا خوش کرده بود تا این که به کتاب «ایران میان دو انقلاب» تالیف یرواند آبراهامیان برخوردم .
خواندن این کتاب تا حدودی پاسخی بود برای این سوال خودم. آبراهامیان توضیح مفصلی راجع به حزب توده در این کتاب ارائه داده است که بسیار روشنگر است.
نظام طبقاتی و اقداماتی را که احزاب و گروه های سیاسی در زمان پهلوی (به خصوص توده ایها) برای تغییر و تنویر افکار مردم کرده اند را هم به خوبی در کتاب تشریح کرده است.
آبراهیمیان در این کتاب به بررسی علل مختلف وقوع انقلاب ۵۷ میپردازد و در شرح این موضوع از نقش روحانیت و جریان چپ در ایران ۵۷ صحبت به میان میآورد .
یرواند آبراهامیان استاد ایرانیالاصلِ تاریخ در کالج باروکِ دانشگاه شهر نیویورک است.
آبراهامیان در این کتاب به تحلیل تأثیرات متقابل سازمانهای سیاسی و نیروهای اجتماعی ایران از سدهی نوزدهم میلادی تا انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ میپردازد.
نیروهای اجتماعی را به «گروههای قومی» و «طبقات اجتماعی» تقسیم میکند.
و با توجه به دستاوردهای جامعهشناسان تأثیرات نظامهای سیاسی بر نظامهای اجتماعی را بررسی میکند.
آبراهامیان کارش را با تبیین ساختار اجتماعی سیاسی دورهی قاجار و علل و پیامدهای انقلاب مشروطیت آغاز میکند.
با بررسی دورهی رضاشاه و سقوط او و سالهای بحرانی شهریور ۱۳۲۰ تا مرداد ۱۳۳۲ ادامه میدهد.
و بر تأثیر نیروهای سیاسی در این دوره تأکید میکند.
سالهای پس از کودتا را تا آستانهی انقلاب اسلامی به انگیزهی ریشهیابی علل وقوع انقلاب و نیروهای مؤثر در آن از نظر میگذراند و اهم حوادث و نیروهای سیاسی و اجتماعیِ مؤثر این دوره را تحلیل میکند.
و اینگونه نتیجه میگیرد که علت وقوع انقلاب توسعهی ناهم گونی بود که رژیم محمدرضاشاه، خواه ناخواه، درپیش گرفته بود.
آبراهامیان با بررسی نقش اسلام و نیز نقش تعیینکنندهی شخص امامخمینی در پیروزی انقلاب بررسیاش را به پایان میبرد.
بیگمان «ایران بین دو انقلاب» کتابی منحصر به فرد در بررسی تاریخ هفتادسالهی ایران است.
کتاب آبراهامیان مجموعه ای از خاطرات دست اول و تکان دهنده نیست.
مجموعه ای از اسناد شناخته نشده یا منابع به رسمیت شناخته نشده نیز نیست، .
ر از اعداد، ارقام و مقایسات اسنادی و مفصل است که برای خواننده ای که به دنبال «هیجان تاریخ» می گردد و با تاریخ شفاهی اخت شده، احتمالا کسل کننده است.
ولی از سوی دیگر «ایران بین دو انقلاب» کتابی است بسیار روشمند، آماری و تحلیلی که اولا برای کسانی که جایگاه اجتهادی در تاریخ ندارند و دنبال مرجعی برای قضاوت دیگر آثار می گردند، و ثانیا برای افرادی که به دنبال دلایل سیاسی-اجتماعی-اقتصادی وقایع موثر ایران در یکصدسال گذشته می گردند بسیار مفید است.
کتاب از سه بخش اصلی تشکیل شده است.
- زمینه تاریخی قاجار و پیدایش مشروطه و برآمدن رضاشاه
- محمدرضاشاه اول (شاه منزوی و زیرسایه قوام و مصدق) و حزب توده
- محمدرضاشاه دوم (شاه مقتدر با دلارهای نفتی ) و وقوع انقلاب اسلامی
در این میان، بخش سوم از همه جذاب تر است.
و اگر اهل بحث درباره تاریخ معاصر ایران و مقایسه نظامهای سیاسی حاکم بر ایران در طول این صد سال هستید پیشنهاد می کنم حتما این کتاب را بخوانید.